شما اینجا هستید
اخبار اصلی » آیا میرزا عامل شوروی بود؟

آیا میرزا کوچک خان عامل شوروی در ایران بود؟

وقتی می‌خواهید از همکاری میرزا کوچک خان با بلشویک ها سخن بگویید، علاوه بر عوامل داخلی و بررسی گزاره‌های بین جنگلی ها و بلشویک ها، باید اولا از جنبش مشروطه ایران و سرانجام آن بخوبی اطلاع کسب کنید در ثانی باید اوضاع جامعه جهانی و نیز جنگ بین الملل اول و از سویی تحولات قفقاز را به خوبی مطالعه کنید.

ظهور انقلاب روسیه موقعیت استراتژیکی متفقین را متزلزل کرد بخصوص پس از امضای معاهده برست لیتووسک به مناسبت صلح روسیه و آلمان، کمیته سرخ دیگر روسیه را متحد انگلستان نمی‌دانست و این مسئله میرزا کوچک را به انقلابی‌های روسیهیا همان بلشویک ها نزدیک کرد. بلشویک هایی که گفتمان جدیدی در عرصه جهانی مطرح کرده بودند و بعدها توانستند با این گفتمان نظم جهانی را برای حدود هشتاد سال تغییر دهند.

علی ای حال وضعیت آن روز ایران بر اساس گزارش های تاریخی حکایت از قحطی، نا امنی و فقر مردم داشت. حکومتقاجار که کمترین استقامتی در برابر حتی یک گردان متجاوز بیگانه نداشت در زورگویی به مردم بی دفاع همواره پیشگام بود. در این شرایط بود که جنگلی ها پناهگاه بسیاری از دردهای مردم ایران بودند. از سویی جنگلی ها در طول مدت حیاط خود همواره از یک اصل کلی پیروی می‌کردند و آن اینکه از هر پیش آمدی به نفع جنبش بهره می‌گرفتند به همین خاطر انقلاب در کشور همسایه را ظرفیتی برای خود می پنداشتند.

عواملی که زمینه همکاری میرزا کوچک با بلشویک ها را فراهم کرد؟

حال چه شد میرزا کوچک که مخالف حضور خارجی ها در ایران بود حاضر به همکاری با بلشویک ها شد؛ نخستین دلیل، شرایط دشواری بود که جنبش جنگل در آن قرار داشت این ضعف ناشی از دو عامل عمده بود اول اینکه جنبش دو بال اصلی خود در غرب و شرق گیلان را از دست داد بدین نحو که ابتدا در اسفند ۱۲۹۷ حاجی احمدی کسمایی رهبر جنبش در غرب گیلان و از حامیان مالی جنبش تسلیم دولت وثوق‌الدوله شد و سپس به فاصله سه ماه در اردیبهشت ۱۲۹۸ دکتر حشمت رهبر جنبش در شرق گیلان به همراه یاران خود تسلیم همین دولت گشت و همراه با اینان بسیاری از طرفداران آن ها یا تفنگ بر زمین گذاشتند یا کشته، تسلیم، تبعید و زندانی شدند و از این لحاظ جنبش در منتهی‌الیه ضعف خود قرار داشت دلیل دیگر ضعف جنبش جنگل در این برهه، جنگ های پی در پی با انگلیسی ها بود که در پایان این دوره وجود یک متحد قدرتمند را برای جنگلی ها لازم می کرد جالب اینکه جنگلی ها علاوه بر انگلیسی ها با بازماندگان تزارها هم می جنگیدند چون هنوز در ایران حضور داشتند و متحد انگلیسی ها بودند مثال مشهور در این زمینه جنگ منجیل بود که جنگلی ها با بیچراخف فرمانده ضد انقلاب روسیه تزار می جنگیدند.

عامل مهم دیگر که زمینه همکاری جنبش جنگل با بلشویک ها را فراهم آورد دلبستگی محافل سیاسی کشورمان به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بود. مردم ایران که از حکومت تزارها خاطرات خوبی نداشتند و جدا شدن قسمتهای بزرگی از ایران، طی دو عهدنامه تحمیلی گلستان و ترکمانچای را از چشم تزارها می‌دیدند در مبارزه بلشویک ها علیه تزارها بطور واضح طرفدار بلشویک ها بودند. به زبان ساده تر محافل سیاسی ایران کاملاً موافق انقلاب در روسیه بود این موضوع بدان حد واضح بود که مدح و ستایش از دولت جوان شوروی و شخص لنین در ادبیات سیاسی کشورمان جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده بود.

در خصوص مثبت بودن افکار عمومی نسبت به بلشویک ها در آن برهه، مواجهه مردم انزلی با ورود بلشویک ها به انزلی از قلم گریگور یقیکیان در کتاب شوروی و جنبش جنگل بسیار جالب است. 

“روز شنبه بیست و هشتم اردیبهشت سال ۱۲۹۹، کشتی‌های جنگی دولت شوروی در مقابل انزلی و غازیان صف کشیدند و بدون اعلان جنگ چندین گلوله‌ی توپ به طرف غازیان خالی کردند انگلیسی ها (که) در غازیان و انزلی دارای استحکامات و ساخلو (پادگان) بودند به بمباران روس ها جواب ندادند و فوری شروع به مذاکرات نمودند. اهالی انزلی و غازیان در تمام طول مذاکرات نمایندگان طرفین، در ساحل دریا جمع شده و تماشا می‌کردند. وحشت زیادی که بر اثر صدای اولین گلوله توپ به آنها مستولی شده بود پس از چند دقیقه به کلی مرتفع گردید و چون خطر جانی به تماشاچیان نرسید، لحظه‌ای آسوده و ساکت منتظر نتیجه مذاکرات بودند ولی همین که انگلیسی ها شروع به تخلیه منازلشان نمودند عده‌ای از تماشاچیان شروع به غارت انبار های آن ها کردند و عده‌ی دیگر فوراً بیرق های سرخ وبیرق ایران را روی خانه ها و بخصوص کنار دریا نصب کردند و با صدای رسا فریاد می‌زدند «زنده‌باد ایران»، «زنده باد روسیه سویت»، «نابود باد انگلستان»، «نابود باد وثوق الدوله وخائنین” (یقیکیان، صفحه ۷۴ )

عامل دیگری که جنگلی ها را به بلشویک ها نزدیک کرد دشمن مشترکی بود که هر دو با آن مبارزه می‌کردند این دشمن کسی نبود جز «انگلیسی ها» نیروهای انقلابی روسیه که به مانند جنگلی ها مبارزه با استبداد داخلی( تزارها) و استعمار خارجی (انگلیسی ها) را سر لوحه برنامه مبارزاتی خود قرار داده بودند به مانند جنگلی ها با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم می کردند و به همین دلیل به یکدیگر نزدیک شدند و گرنه ایدئولوژی مبارزاتی آن ها با یکدیگر فرق داشت. یک گزارش حاکی از آن است که هواداری از بلشویسم، نه چندان بر اساس علاقه به اصول آن، بلکه بیشتر به این گمان استوار بود که بلشویک ها مخالف سرسخت انگلستان بودند که بسیاری از ایرانیان میهن پرست آن را بزرگترین دشمن سرسخت خود می‌دانستند این هواداران، بلشویسم را عامل رهایی از استثمار و استعمار و رهایی دهقانان از تمام فلاکت و بندگی تبلیغ می‌کردند چنین تبلیغاتی به طور آشکار، توسط مجموعه مقالاتی که بیشتر در روزنامه ایران به چاپ می‌رسید، انجام می‌شد در این مقالات، چنین استدلال می‌کردند که آموزه‌های بلشویسم مشابه آموزه‌های اسلامی است و نیز چنین القا می‌کردند که بلشویسم نیز برای تحقق همان آرمان هایی آمده است که در اسلام نوید داده شده بودند (شاکری، صفحه ۲۲۰) در عین حال باید گفت که، تصور بیشتر روشنفکران ایرانی از سوسیالیسم بسیار عام و مبهم بود و به طور کلی عبارت بود از مبارزه توده های تهیدست بر ضد ثروتمندان. (سلطانیان، صفحه ۸۴)

عامل دیگری که جنبش جنگل را از حکومت قاجار دلسرد نمود و آنان را به بلشویک ها نزدیک کرد روی کار آمدن دولت وثوق‌الدوله در مرکز بود وثوق‌الدوله در پانزده مرداد سال ۱۲۹۷ نخست وزیر ایران شد البته این اولین باری نبود که وی نخست وزیر می شد او پیش از این یکبار دیگر از هفتم شهریور ۱۲۹۵ تا پانزدهم خرداد ۱۲۹۶ نخست وزیر ایران بود دوره دوم نخست وزیری او را به قرار داد ۱۹۱۹ و سرکوبی نهضت جنگل می‌شناسند وی قرار داد ۱۹۱۹ را پس از نه ماه مذاکره با انگلیسی ها اعلام می‌کند بر اساس این قرارداد همه امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت می‌گرفت وثوق‌الدوله که برای این کشور فروشی از انگلیسی ها رشوه دریافت کرده بود به شدت به سرکوب مخالفان قرارداد بخصوص جنگلی ها پرداخت و در همین راستا بود که عبدالحسین تیمورتاش را در فروردین ۱۲۹۸ حاکم گیلان کرد وی که تا سی‌ام مهر ماه همان سال حاکم گیلان ماند و به ایجاد رعب و وحشت در اهالی گیلان پرداخت به دار آویختن دکتر حشمت در دوره وی بوده است. همچنین وی در یک مورد در حالت مستی دستور به دار آویختن پنچ نفر از کارگران عادی که مشغول حمل زغال از جنگل به شهر بودند را صادر کرد و اینحکم بلافاصله به اجرا گزارده شد! از این دست اقدامات دولت بود که نهایتا باعث شد جنگلی ها از ایدئولوژی اولیه خود کهطرفدار سلطنت مشروطه بودند عدول کرده و به بلشویسم متمایل شوند.

اقدامات وثوق‌الدوله و عامل آن تیمورتاش در گیلان ، فعالان سیاسی و محافل مذهبی-روشنفکری را از مشروطه و سلسله قاجار دلسرد کرد و باعث شد بسیاری از همین افراد از اصلاح نظام قاجار دست کشیدند و به انقراض قاجار به عنوان گزینه جدید اندیشیدند با شکل گیری این اندیشه در افکار عمومی کشور، جنبش جنگل به عنوان مرکز ثقل تحولات کشور دست از هدف اولیه خود مبنی به اصلاح امور مرکز دست کشید و با بلشویک ها با هدف انقراض قاجار هم پیمان شد.

مسئله دیگری که می توان گفت باعث فریب میرزا کوچک و جنگلی ها شد تا به بلشویک ها نزدیک شوند شعارهای انترناسیونالیستی بلشویک ها و ادعای آن ها مبنی بر کمک به کارگران و رنجبران سایر ممالک دنیا بود ضمن اینکه آن ها با همین شعارها، دشمن جنگلی‌ها یعنی تزارها را در کشورشانشکست داده بودند و از قضا در راستای تحقق این شعارها، تمام قراردادهایی که تزارهای استعمارگر با کشورهای تحت سلطه از جمله ایران امضاء کرده بودند را یک طرفه و بدون پیش شرط لغو نمودند. 

از سویی ملل قفقاز به بلشویسم بسیار تمایل نشان دادند و بلشویک های آذربایجانی،ارمنی و گرجی که با جنگلی ها ارتباط هم داشتند در حال مبارزه برای تحقق آرمان بلشویسم بودند و در همین راستا بلشویک های بادکوبه به توفیقاتی هم رسیدند و توانستند حکومت شورایی، شوروی یا سویتی در این کشور تشکیل دهند.

توافقات اولیه با بلشویک ها در کشتی کورسک

روز بیست و هشتم اردیبهشت سال ۱۲۹۹، بلشویک ها به غازیان و انزلی حمله کردند آن ها علت حمله خود به انزلی را دستگیری دنیکن فرمانده ضد انقلاب روس اعلام کردند. نه روز بعد از این حمله در روز ششم خرداد ۱۲۹۹، میرزا کوچک به انزلی می‌رود و در کشتی کورسک با بلشویک ها به یک توافق نه ماده‌ای می‌رسد اما از همان روز نخست تضادها و اختلافات بر سر تاکتیک‌ها، برنامه ها و مسائل دیگر که البته ریشه ایدئولوژیک نیز داشتند آشکار شد. (سلطانیان، صفحه ۹۳) این مذاکرات به دلیل همین اختلافات که گویا بیشتر از جانب میرزا کوچک بوده، دو روز به طول می‌انجامد و اما مفاد نه گانه این توافق؛

۱- عدم اجرای اصول کمونیزم از حیث مصادره اموال و الغای مالکیت و ممنوع بودن تبلیغات.

۲- تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت.

۳- پس از ورود به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان، هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند.

۴- سپردن مقدرات انقلاب به دست این حکومت و عدم مداخله شوروی ها در ایران.

۵- هیچ قشونی بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی ایران، زاید بر قوای موجود ( دو هزار تن)، از شوروی به ایران وارد نشود.

۶- مخارج این قشون به عهده جمهوری ایران است.

۷- هر مقدار اسلحه و مهمات که از شوروی خواسته شود، در مقابل پرداخت قیمت تسلیم نمایند.

۸- کالاهای بازرگانان ایرانی که در بادکوبه ضبط شده، تحویل این حکومت شود.

۹- واگذاری کلیه موسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری.

نگاه به مواد نه گانه مذاکرات کشتی کورسک نشان دهنده سرسختی میرزا کوچک در مذاکرات است و برای مورخین روشن می‌سازد که میرزا عامل شوروی نمی توانسته باشد چه اگر این گونه بود نباید این همه بر عدم دخالت شوروی در امور ایران پافشاری می‌کرد آن هم در شروع مذاکرات؟!

با توجه به بند یک این توافقنامه میرزا باید در مرحله آشنایی با کمونیزم باشد یا لااقل می توان گفت میرزا با اصول اولیه کمونیست ها یعنی الغاء مالکیت و ضدیت با دین کنار نیامده بود و احتمالاً عواملی خارجی وی را به همکاری با بلشویک ها سوق می‌داد نه اعتقاد به کمونیزم میرزا در این مذاکرات تأکید می‌کند که گیلان شرایط پذیرش عقاید کمونیزم را ندارد و به لحاظ اقتصادی نیز در ردیف کشورهای صنعتی با کارگران فراوان نیست و برقراری اصول کمونیزم جز بدبینی مردم را در پی نخواهد داشت و نیز به لحاظ اعتقادی نیز نمی‌توان آنطور که کمونیست ها مذهب را افیون ملت ها خوانده‌اند با ایشان سخن گفت چون مردم ایران به شدت مذهبی و معتقد به باورهای دینی هستند.

بنابراین مذاکره و توافق با بلشویک ها نه بخاطر کمونیست بودن میرزا، بلکه بخاطر آزاد اندیشی میرزا بود میرزا علی رغم اینکه خود یک مذهبی تمام عیار بود ولی با تمامی طیف های سیاسی نشست و برخاست داشت و راه مذاکره را هیچ گاه نمی‌بست و دقیقا به همین خاطر بود در جنبش جنگل و اطرافیان میرزا کوچک از کمونیست تا منورالفکر حضور داشتند.

بند سه توافق نامه کورسک، پرده از عقاید دموکراتیک تر میرزا کوچک بر می‌دارد در این بند نوع حکومت را در عهده مردم ایران و پس از تشکیل مجلس مبعوثان منوط می دارد. این بند همچنین نشان دهنده آن است که میرزا کوچک از مشروطه خواهی خود عدول نکرده است. بند های ۴ و ۵ جهت حفظ استقلال حکومت تازه تأسیس است که نشان می دهد میرزا کوچک نسبت به مداخلات احتمالی شوروی در امور ایران به درستی نگران است که اتفاقات بعد نشان دادنگرانی میرزا بی مورد نبوده.

بند های شش و هفت نیز به نوعی برای جلوگیری از سوء استفاده شوروی‌ها از روابط نظامی-اقتصادی تنظیم گردیده است که در آن اشاره به دادن هزینه اسلحه‌های دریافتی و هزینه قشون میهمان را مطرح می‌کند تا مسئولان شوروی فراموش نکنند که این رابطه از بالا به پایین نیست بلکه یک رابطه دوستانه فی مابین دو کشور است. دو بند آخر این توافق نامه هم بیشتر جهت رسمیت دادن حکومت جدید، توسط شوروی تنظیم گردیده است که جنبه اقتصادی نیز دارد.

توافق نامه کشتی کورسک که هم اکنون هیچ سندی از آن موجود نیست توافق به نسبت خوبی بود که هیچگاه از سوی بلشویک‌ها و حکومت سویت روسیه به مورد اجرا در نیامد. انتقادی که در اینجا به میرزا بعنوان رهبر جنبش در مذاکرات وارد است این است که به قول و قرار چند نفر نظامی که خود را نماینده حکومت شوروی معرفی کرده بودند اکتفا کرد و در صدد ثبت و عقد این قرارداد خوب با مسئولان رده بالاتر شوروی بر نیامد. بلشویک ها نیز با زیرکی هر چه تمامتر به بهانه سری بودن مذاکرات و اینکه واکنش انگلیسی ها را در پی خواهد داشت این توافق نامه را در همین سطح نگه داشتند تا راحت تر و بدون هزینه تر نقض کنند البته میرزا با تاخیر پنج ماهه متوجه این فریبکاری بلشویک ها می‌شود ولی دیگر کار از کار گذشته بود وی در تاریخ شانزدهم آبان ۱۲۹۹ در نامه‌ای که برای احسان‌اله خان و خالو قربان می‌نگارد بر غیر محکم بودن توافق با بلشویک ها تاکید می‌کند وی برای این دو نفر این طور می‌نویسد “هرگاه با سویت روسیه ارتباط دارید باید بر طبق قرارداد محکم و مستقیم، معلوم و عهد و میثاق بدون تغییر باشد و الا اکتفا به قول چند تن سر دسته که ممکن است با آمدن امثال ابوکف عوض شوند مآل خوش ندارد، چه در خلال کار، دشوار نخواهد بود که سردسته های صالح اخراج شوند و به نام شما قتل و غارت و عملیات ناهنجار شروع و شما را بد نام کنند”

اعلان حکومت جمهوری

میرزا کوچک پس از توافقات کشتی کورسک به جنگل بازگشت و در روز چهاردم خرداد 1299 در سبز میدان رشت حاضر و به ایراد سخنرانی پرداخت و در سخنرانی خود به حاضرین قول داد که از شخصیت، ثروث، عصمت و دین ایرانیان دفاع خواهد کرد این سخنرانی که دو روز پیش از اعلان جمهوری ایراد شد از اختلاف عمیق سران انقلاب پرده بر می‌داشت. میرزا کوچک در این سخنرانی قول دفاع از ثروت و دین ایرانیان را داد و این در حالی بود که دو روز بعد یعنی در شانزدهم خرداد ۱۲۹۹، با مخالفان ثروت و دین اعلام حکومت جمهوری کرد!

این تعارض در سخنرانی و تصمیم گیری بیش از هر چیز نشان دهنده بوجود آمدن حالت “فشار نقش” در میرزا کوچک است که در نهایت وی نتوانست آن را مدیریت کند بدین معنی که میرزا کوچک از سویی تحت نفوذ بازاریان، ثروتمندان، روحانیون و هئیت اتحاد اسلام بود که پیش تر به جنبش جنگل کمک مالی و فکری می‌کردند و از سویی دیگر وی با موج جوزدگی مارکسیسم مواجه بود موجی که حتی یاران نزدیکش را در بر گرفته بود. مارکسیست ها عجولانه گام بر می‌داشتند و به مانند انقلابی های سایر انقلابات دنیا رفتارهای افراطی می‌کردند و میرزا را به سازشگری متهم می‌کردند. این وضعیت “فشار نقش” در نهایت باعث شد میرزا ، آن مرد صریح، بی تعارف و سرسخت همیشگی نباشد و کنترل انقلاب از دستان وی خارج شود.

علی ای حال روز شانزدهم خرداد ۱۲۹۹ در قرق کارگزاری رشت متن اعلان جمهوری در میان انبوه مردم قرائت شد که نقض آشکار توافقنامه کورسک بود این اعلامیه که اختلافات سران انقلاب را در متن خود نشان می‌دهد با یک مقدمه طولانی در چهار بند بدین شرح قرائت شد؛

۱- جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت را ملغی اعلام کرده، جمهوری را رسماً اعلان می‌دارد. (گریگور‌ یقیکیان و محمد علی گیلک جمهوریت شوروی آورده اند)

۲- حکومت موقت جمهوری حفاظت جان و مال عموم اهالی را به عهده می‌گیرد.

۳- هر نوع معاهده ای را که به ضرر ایران قدیما و جدیداً با هر دولتی شده لغو و باطل می‌شناسد.

۴- حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته تساوی حقوق در باره آنان قائل و حفظ شعائر اسلامی را از فرایض می‌داند. (فخرایی، صفحه ۲۴۹)

این بیانیه که پایبندی به آن کمتر از دو ماه طول کشید نه تنها نتوانست اختلافات سران انقلاب را حل کند بلکه تناقضات در آن به حدی بود که دولتی ها را به جان جنگلی ها و بلشویک ها، کردها را در مقابل جنگلی ها و نیز مردم را در مقابل سران انقلاب قرار داد و ظرف مدت هفده ماه طومار جنگلی ها را برای همیشه در تاریخ پیچید و اینک تناقضات این بیانیه؛

در این بیانیه که تهیه کنندگان آن یعنی جنگلی ها و بلشویک ها خود را جمعیت انقلاب سرخ ایران نامیده بودند بیش از هر چیز بدین معنا بود که جنگلی ها از ایدئولوژی پنج ساله خود عدول کرده و خود را رسماً کمونیست معرفی نموده بودند این در حالی بود که عملاً جنگلی ها کمترین آشنایی با کمونیسم نداشتند و این اعلان فقط ماحصل یک توافق سیاسی بود.

نتاقض بعدی که در بند دو این بیانیه رخ نمایی می‌کند آن است که این جمهوری سوسیالیستی تازه تاسیس خود را حافظ مال عموم اهالی می‌داند! که بعد در ادامه خواهیم دید که بلشویک ها این بند را به سادگی نقض کردند و به مصادره املاک و اموال پرداختند چون اصول ایدئولوژی آن ها مالکیت خصوصی را به رسمیت نمی‌شناخت.

تناقض آشکار دیگر بند چهار این بیانیه است که می‌گوید حکومت جمهوری سوسیالیستی، حفظ شعائر اسلامی را از فرایض می‌داند! این در حالی است که حکومت های کمونیستی-سوسیالیستی به لحاظ ماهوی لائیک و بی دین هستند چه رسد به اینکه به یکی از ادیان سفت و سخت و جدی مثل اسلام پایبند شوند!

کاژانف بر این باور بود که عقاید سیالیستی باید به تدریج تبلیغ شود و بیشتر باید از انقلاب ملی و آزادی ایران از نفوذ انگلستان تبلیغ شود. اما وی راضی نمی‌شد که جمعیت انقلاب سرخ ایران با «نام خدا» کار ها شروع کند از این رو، در ترجمه روسی اعلامیه جمهوری، کلماتی چون «هوالحق» و «حفظ شعائر اسلامی» وجود ندارند‌. به نظر یقیکیان، گائوک که اظهارات طرفین را مطابق میل خود ترجمه می‌کرد این کلمات را در ترجمه روسی اعلامیه نیاورده است باز درباره نفوذ بلشویک ها در تنظیم همان اعلامیه، گفته شد که میرزا به پیشنهاد راسکولینکف پس از انعقاد یک اتحاد نظامی با آنان به منظور آزاد سازی وطن از ستم بیگانگان، نیز با این باور که آنان در امور کشور مداخله نخواهند کرد – جمهوری سوسیالیستی ایران را اعلام نمود.(سلطانیان، صفحه ۱۵۶)

موضوع دیگر در خصوص مواد چهار گانه اعلام حکومت جمهوری که باز نقض آشکار توافق نامه کشتی کورسک بود و از طرفی تجاوز آشکار به حق انتخاب ملت ایران بود این بود که دیگر گفتگویی از مجلس مبعوثان و هر نوع حکومتی را که نمایندگان ملت بپذیرند نبود و سر خود حکومت جمهوری آن هم از نوع شوروی را بدون تصویب برای تمام ملت ایران تعیین نمودند. 

احتمالاً دو گروه متحد یعنی جنگلی ها و بلشویک ها دو برداشت متفاوت از واژه شوروری داشتند که در ادامه هر کدام به برداشت خود از این واژه عمل کردند. جنگلی ها شوروی را معادل ترجمه سویت و شورا که به شورایی اداره شدن جمهوری اشاره داشت تعبیر می کردند یعنی الگو برداری از نوع ساختار سیاسی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و با توجه به اینکه تنها دو سال از انقلاب روسیه می گذشت هنوز در عرف سیاسی واژه شوروی معادل کشور روسیه نبود بلکه به حزبی اشاره داشت که در روسیه به قدرت رسیده بودند. بلشویک ها نیز با توجه به شوروی بودن این حکومت با تعاریف خود انتظار دخالت در امور و شوروی سازی جنبش جنگل داشتند. دیری نپایید که این دوگانگی از تعاریف و مفاهیم، سران انقلاب را به جان یکدیگر انداخت و زمینه اختلافات غیر قابل حل را محیا ساخت.

کمیته انقلاب سرخ ایران سپس وزرای کابینه دولت موقت را معرفی کرد که به تقلید از شوروی کمیسر خوانده می شد کابینه وزرای جمهوری نیز به پیروی از الگوی شوروی خود را شورای کمیسر های خلق نامید. (پرسیتس ، صفحه 36) سپس یک ستادارتش به نام آرمیتا با عضویت احسان اله خان، حسن آلیانی و کلنل فتحعلی ثقفی (توپچی) تشکیل شد. آنگاه آرم شیر و خورشید دولت شاهنشاهی را نیز دست کاری کرده و یک داس و چکش هم بالای خورشید اضافه کردند و آن را آرم جمهوری انقلابی گیلان نامیدند در مجموع ، ادارات پیشین با همان تشکیلات و قوانین خود باقی ماندند و تنها روسای آنها عوض شدند. کمیته ها (وزرای دولت انقلابی) همه ایرانی بودند اما تقریباً تمام مستشاران و مدیران کل دوایر از میان روس ها (بلشویک ها) انتخاب شده بودند. (سلطانیان، صفحه ) بدین سان بود که ابتکار عمل از دست میرزا کوچک و جنگلی ها خارج شد و بلشویک ها هر آنچه که نباید می کردند به نام کمک به خلق انجام دادند. 

بروز اختلافات و کودتا علیه میرزا کوچک ظرف کمتر از دو ماه 

در پی اتحاد و همکاری با بلشویک ها ، طولی نکشید که تفاوت ها و تضادهای ایدئولوژیک و تاکتیک در زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در عمل نمایان تر شدند (سلطانیان، صفحه 161) اولین اختلاف هشت روز پس از اعلان جمهوری در صبح روز سه شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۲۹۹ بر سر خلع سلاح قزاقان دولتی در رشت خود را نمایان کردبلشویک ها برای خلع سلاح قزاقان که میرزاکوچک با آن مخالف بود به پادگان رشت حمله ور شدند این جنگ که حدود چهار ساعت طول کشید با تسلیم قزاق خانه و دستگیری و فرماندهان آن به پایان رسید پس از دستگیری قزاق ها کمیته انقلاب تصمیم به محاکمه و مجازات فرماندهان قزاق گرفتند که با مخالفت میرزا کوچک قزاق ها آزاد و برای آن ها جیره روزانه تعیین شد. 

اختلاف بعدی که تقریباً از همان روزهای نخست آغاز شده بود بر سر تبلیغات مرام کمونیستی و یارگیری از میان جوانان توسط حزب کمونیست ایران بود. حزب کمونیست ایران که پس از خلع سلاح قزاقان مقر خود را از انزلی به رشت انتقال داده بود، در تصمیمات مستقل عمل می کرد. این حزب توسط ابوکف و زنش اداره می شد و با پادویی امثال سید جعفر جوادزاده (پیشه وری) به تبلیغات و میتینگ های عصر خود در سبزه میدان رشت ادامه می داد. اینان نه تنها به درخواست های میرزا به عنوان سر کمیسر انقلاب مبنی بر توقف تبلیغات کمونیستی وقعی نمی نهادند بلکه وی را ضد انقلاب معرفی می کردند بر اساس اسناد ابوکف در عملیات خود نه از دولت جمهوری ایران و نه از هیچ مقام روسی داخل ایران پیروی نمی کرد. 

در این جنگ ایدئولوژیک البته حق با میرزا کوچک بود زیرااعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران به این حقیقت توجه نمی کردند که در جامعه ای که هنوز به بخش بزرگی از آن روابط ما قبل سرمایه دارای و سنتی مسلط بود. و کشاورزی بزرگترین وسیله تولید در جامعه است نمی توان از یک جنبش بورژوا دموکراتیک آن چنان که در کشورهای اروپایی بر علیه فئودالیم به وجود آمده و رشد کرده سخن گفت تا چه رسد به ایجاد و توسعه یک جنبش خالص کمونیستی! آنها از نقش دین اسلام و مذهب شیعه در ایران نیز آگاهی نداشتند و به نظر می رسد که اصولاً تاریخ اسلام در ایران و یا تطور طبقات در ایران برای رهبری حزب کمونیست ایران ناشناخته و مجهول ماندند چنانکه شیوه کار و تبلیغات حزب کمونیست ایران نشان داده، برخورد این حزب با مسائل فوق کاملاً سطحی و غلط بود (رواسانی، صفحه 215)

البته، اگرچه میرزا کوچک و اطرافیان نزدیکش طرفدار مالکیت شخصی بودند و عقیده داشتند که مالک باید با زارع خوش رفتاری نماید و او را از سهم خود از حاصل اراضی محروم نکند ولی عقیده نداشتند که اراضی را باید از مالکین گرفته و بین زارعین تقسیم کنند و همچنین عقیده نداشتند که کالاهای تجار را گرفته و در انبار های ملی جمع کنند و یا به مردم بفروشند و پول آن را برای احتیاجات دولت خرج کنند کوچک خان سوسیالیست نبود ولی طرفدار همراهی و کمک به مردم و طبقات عاجز و ستمدیده بود.(یقیکیان، صفحه۱۱۷) 

وقتی در جامعه ای زمینه های مادی و فکری تشکیل یک سازمان سیاسی موجود نیست ، تشکیل آن از طرف گروهی معدود و برای اجرای سیاست خارجی یک کشور دیگر نه فقط راهگشایی برای پیشرفت امر مبارزه طبقاتی و توسعه آگاهی سیاسی و طبقاتی زحمتکشان و محرومین نیست و نمی تواند باشد بلکهموجب بی اعتباری نیز می گردد براثر سیاست های کمونیست ها بود که میرزا به تاریخ هجدهم تیر ۱۲۹۹ معترضانه رشت را ترک و به فومن عزیمت کرد و اعلام کرد تا مادامی که افراد حزب کمونیست ایران دست از تبلیغات مرامی بر ندارند از فومن باز نخواهد  گشت بیست و دو روز پس از عزیمت میرزا به فومن کمونیست ها با خالی دیدن عرصه از جنگلی ها کودتایی در تاریخ نهم مرداد ۱۲۹۹علیه کوچک خان و جنگلی ها طراحی و اجرا کردند روز کودتای سرخ همه طرفداران میرزا در شهر دستگیر و میرزا را از پست هایش عزل و دولت جدید انقلابی را معرفی نمودند» 

همچنین دولت انقلابی جدید برنامه دولت را بدین شرح معرفی نمود. 

۱- تشکیلات ارتش ایران مانند تشکیلات ارتش سرخ روسیه و حمله به تهران 

۲- لغو اختیارات مالکین و الغاء اصول ملوک الطوایفی 

۳- رفع احتیاجات اصلی کارگران شهر و دهات 

واکنش میرزا کوچک به خیانت شوروری 

علی ای حال میرزا تحت فشار یا به فریب تن به این همکاری داده بود و بازگشت به زمان قبل از توافق با بلشویک ها امری محال بود میرزا پس از کودتا تصور می کرد دولت شوروی روسیه و شخص لنین از اتفاقات گیلان بی اطلاع هستند از این رو ابتدا به نامه نگاری و سپس یک هیئت دیپلماتیک را به مسکو اعزام کرد تا مراتب اعتراض خود را به سران انقلاب روسیه به عنوان طرف قراردادهای خود برساند اما سران حکومت شوروی روسیه چون در حال مذاکره و توافق با انگلستان و حکومت قاجار بودند به نامه نگاری ها و هیئت اعزامی جنگل پاسخ قانع کننده ای ندادند و بیشتر به وقت کشی پرداختند.

میرزا در اولین جرقه های پی بردن به خیانت شوروری به انقلاب ایران برای دوستش یوسف ضیاء نامه می نگارد و می نویسد «چنان چه از آن ها (حکومت سویت روسیه) هم مأیوس شوم در آن صورت باید ناچار به تکلیف ملی و وجدانی خود عمل کنم» و به سرعت در صدد ترمیم بدنه جنبش می پردازد و در همین راستا به احسان اله خان و خالو قربان نامه می نگارد بلکه بتواند دوباره دوستان قدیمی را که بر اثر اختلاف افکنی مسئولان شوروی پراکنده شده بودند را دوباره به دور یکدیگر جمع کند میرزا در خطاب به آنها می نویسد “حکومت سویت روسیه ، جمهوری ایران را به رسمیت نشناخت ، حتی جواب تلگراف را نیز نداد. بدون اطلاع کمیته و شورای انقلاب ، قشون روسیه وارد شد … و متعاقبش … زمام امور را به وسیله کودتا در دست گرفت و تصرف اموال مردم و تعرض به عرض و ناموس و کشتار  مردمان بی طرف و حمل آذوقه اهالی به قفقاز و آواره ساختن مردم از خانه و زندگی و آخر از همه الغاء جمهوریت به وسیله ابلاغیه و عملیات دیگری که شرحش در اینجا مقتضی نیست» سپس میرزا کوچک با انتشار اعلامیه ای به تهدید سران سویت روسیه می پردازد ((باید استقلال ایران محفوظ باشد باید ملت ایران آزاد باشد باید رشته انقلاب و زمام حکومت ایران در دست ایرانی باشد باید مقدرات ایران در عهده ایرانی باشد” سپس در ادامه می نویسد «سویت روسیه اگر بعد از اطلاع از دخالت کمونیست ها در امور داخلی ایران» قادر به جلوگیری نشدند آن وقت تکلیف ما این است که کمونیست ها ، انگلیسی ها و دولت مستبد ایران را در یک ردیف حساب کرده ، بنام حفظ وطن و حفظ ایرانیت و محافظه حقوق اجتماعی از همه دفاع کنیم و یقین داریم که خدا یار و مددکار ما خواهد بود. زنده باد جمهوری ایران مرده باد انگلیس و خائنین ، نیست باد منافقین (اسماعیل جنگی، صفحه ۱۶۷)  از جملات مرقوم در این بیانیهپیداست میرزا به اشتباه خود در اعتماد به روس ها پی برده است زیرا اولاً جمهوری ایران را بدون پسوند شوروی، سویت و یا سوسیالیستی می آورد و وقتی می نویسد مرده باد انگلیس و خائنین مراد از خائنین همان کمونیست ها هستند. این جمله بدین معناست میرزا همه چیز را بر باد رفته می داند و دیگر به ترمیم رابطه خود با بلشویک ها نمی اندیشید.

ابتدا میرزا نامه ای به لنین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و سپسمدیوانی نماینده دولت شوروی در گیلان فرستاد، قصد میرزا از این کار، افشاگری و اثبات حقانیت خویش بود. این نامه ها از این رو دارای ارزش تاریخی فراوانی هستند که در آن ها خطوط اصلی انقلاب ملی به رهبری میرزا کوچک کاملا مشخص می گردد .

براساس آنچه از این نامه ها برداشت می شود این است که میرزا کوچک خان اگر چه حاضر به همکاری با دولت تازه تاسیس روسیه شد اما به هیچ وجه و با قاطیت تمام اجازه مداخله به آنان را نمی داد اگر چه نیت آنها کاری جز مداخله نبود میرزا کوچک به محض دریافتن نیت سوء بلشویک ها آب پاکی را به دستشان می ریزد میرزا در بخشی از نامه ای که برای لنین تحریر می کند می نویسد ما معتقدیم که قدم اول را برای آزادی ایران برداشته ایم لیکن خطر از جانب دیگر به ما روی آورده است .یعنی اگر از مداخله خارجی در امور داخلی جلوگیری نشود و معنیش این است که هیچوقت به مقصود نخواهیم رسید زیرا به جای مداخله یک دولت خارجی که تاکنون وجود داشت مداخله دولت خارجی دیگری شروع شده است ما نمی توانیم افتخارات انقلابی خود را که طی ۱۴ سال کوشش و فداکاری به دست آورده ایم یکباره محو کنیم و به حقوق ملت ایران خیانت ورزیم .

پس از نامه به لنین میرزا نامه نگاری هایی با مدیوانی نماینده دولت شوروی در گیلان انجام می دهد که در آن آب پاکی را بر روی دست مسئولان شوروی می ریزد .

” … من و رفقایم محال است آلت دست آنان بشویم عاری از شرف می دانم کسی را که حقوق حاکمیت و استقلال مملکت را هدیه شغل و مقام کند من استقلال … من استقلال ایران را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم ، آسایش ایرانی و همه ابنای بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم . من مبارزات لنین و تروتسکی و براوین و سایر زمامداران عاقل را که گفته اند هر ملتی باید مقدراتش را خود در دست بگیرد قبول داشته و در مقام اجرایش هستم هرکسی که در امور داخلی مان مداخله کند ما او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران می شناسم من آلت دست قوی تر از شما نشده ام چه رسد به شماها ما به شرافت زیست کرده ایم و به شرافت مراحل انقلابی را طی کرده ایم و با شرافت خواهیم مرد “

چند انتقاد به میرزا کوچک به عنوان رهبر جریان ملی

انتقاد از میرزا هرگز از اعتبار شخصیتش نمی کاهد بلکه چراغ راه آیندگان است. زندگی سیاسی و مرگ وی گواه آن است که او هیچگاه سودای نان و جاه را نداشته و هر چه بوده درد مردم پرستی و ایران پرستی بوده است اما با همه این اوصاف وی نتوانست یک مکتب سیاسی – اجتماعی جامعی برای مردم ایران ارائه دهد تا آن ها را از دست اجانب و حکومت نالایق قاجار نجات دهد. چند انتقاد عمده به شخصیت نحوه رهبری وی وارد است که به اختصار توضیح خواهیم داد نخست اینکه،میرزا با آن همه سوابق ضد استعماری باید پیش بینی عهدشکنی یک کشور قدرتمند را می کرد و حال که مجبور به همکاری با بلشویک ها شده بود باید راه حل های جایگزین در صورت خیانت شوروی می چید تا جنبش آسیب نبینند.

انتقاد دوم عدم اطلاع میرزاکوچک از گروه بندی ها و اختلافات سیاسی در درون رهبری حزب کمونیست شوروی روسیه و دولت آن بود در میان رهبران شوروی اختلاف سلیقه در سیاست های انترناسیونالیستی و برخورد با انقلابات سایر ممالک وجود داشت که در نهایت قدرت جریان سازش با امپریالیسم به بقیه چربید و این موضوعی بود که میرزا از آن غافل بود. انتقاد سوم این بود که میرزا از جریانات بین المللی تقریباً بی اطلاع بود و کسانی را حداقل به طور جدی نیز مامور کسب اطلاع از این جریانات نکرد به طور مثال وی از مذاکرات  دولتهای شوروی، انگلستان و ایران که در مسکو ، لندن و تهران انجام می شد اطلاع روشن و دقیقی نداشت و این برای کسی که خود را رهبر یک حکومت جدید التاسیس می دانست ضعف بزرگی بود.انتقاد چهارم که به میرزا کوچک وارد است آن است که پس از محرز شدن خیانت شوروی، او هیچگاه موضع سخت در مقابل حکومت شوروی-سویتی روسیه اتخاذ نکرد و همچنان متانت خود را حفظ کرد و به افشاگری علیه این حکومت اکتفا نمود.

انتقاد بعد به میرزاکوچک آن بود که وی بیش از حد لازم در نقش یک رهبرانقلابی دل رحم و مهربان بود و به همین دلیل اغلب، مواجهه های نظامی با ارتجاع(دولت مرکزی) را نوعی برادرکشی تصور می کرد میرزا بیشتر مایل بود که با قوای انگلیس یا روس مصاف دهد تا با قوای دولت مرکزی! از طرفی وی گذشت ها و محبت های انفرادی را به غلط معنویت انقلابی تصور می کرد،(این موضوع)از عواملی بود که در حد خود به شدت از صلابت و قاطعیت های ضروری انقلاب می کاست. مثلا مدارای میرزاکوچک با افرادی چون احسان اله خان و خالو قربان از همین دست اشتباهات میرزا بود.

همچنین رفتار اشتباه میرزاکوچک با مردمی که به جنبش خیانت و با اجانب همکاری می کردند نیز از همین معنویت شخصیتش ناشی می شد. وقتی مردم می دیدند که انگلیس و روس، یا دولت مرکزی هر کدام به سهم خود در ازاء خدمتی که آنان به جنگلی ها می کنند آزارها و زیان های فراوانی را برایشان به ارمغان می آورند و در عوض، اگر از طرف مردم خیانتی مانند لو دادن انقلابیون و یا تنها گذاشتن انقلاب رخ دهد، جنگلی ها انتقامی از آن ها نخواهند گرفت، طبعا خود را برای خدمت به انقلاب و گریز از هرگونه خیانت به هر در و تخته ای نمی زدند و با همه عاطفه ای هم که نسبت به انقلاب داشتند معهذا اغلب می کوشیدند در مجموع در تحت شرایطی به جنگل کمک برسانند که خطری جدی از طرف ضد انقلاب آن ها را تهدید نکند. چه عملا می دیدند که حمایت و خدمت به انقلاب به بهای آتش کشیده شدن خانه و دودمانشان تمام خواهد شد و حال آن که از خیانت به جنگل وحشتی نداشتند!(شعاعیان، صفحه ۱۲۸)

نتیجه گیری 

من حیث المجموع با توجه به موارد مطروحه بالا به این نتیجه خواهیم رسید که اتهام وابستگی میرزاکوچک به شوروی از اساس غلط است و روابط میرزا و بلشویک ها را می توان یک رابطه عادی بین دو دولت قلمداد نمود حداقل می توان گفت میرزااینطور فکر می کرد. از سوی دیگر اسناد موجود صراحت دارد که شوروی اصلاً دنبال عامل در ایران نبود چه اگر بود پس از حمله به انزلی دولت ایران را از این کار مطلع نمی کرد؟ کمیته امور خارجه شوروی پس از اشغال انزلی به رئیس الوزرای دولت ایران تلگرافی می فرستد و دلیل این حمله را باز شدن راه تجارت و ارتباط پستی و رفت و آمد بین ایران و روسیه معرفی می کند وی در این تلگراف به استقلال کامل ایران و حفظ تمامیت ارضی ایران تاکید می کند.(یقیکیان، صفحه ۷۲)

به فرض اگر شوروی در ایران به دنبال عامل وابسته هم بوداینقدر شناخت در مورد کوچک خان وجود داشت که بتواند بفهمد میرزاکوچک نمی تواند عامل مناسبی برای یک کشور خارجی باشد. اتفاقاً شواهد گویای آن است که مسئولان شوروی تحلیل درستی از انگلیسی ها، حکومت قاجار و شخص میرزا داشتند و بر همین اساس در ظاهر  قراردادی موافق طبع میرزا منعقد نمودند و در باطن به توطئه مشغول شدند متاسفانه بسیاری از اسناد در خصوص نهضت جنگل از سوی مسئولان روسیه پس از گذشت یک قرن بلوکه شده و آزاد نمی شود شاید اصلاً این توافق صرفاً برای امتیازگیری از انگلستان صورت گرفته باشد؟

در واقع این توافق و ائتلاف از همان اول نقص داشت چه نهضت جنگل از مبارزه توده ای کمونیست ها در ایران بوجود نیامده بود و پایگاه دهقانی و ریشه در فرهنگ ظلم ستیزی گیلانیان داشت، نه فرهنگ مبارزاتی پرولتاریا. در واقع ائتلاف فوق اقدامی بود عجولانه که با بی توجهی رهبران واقعی انقلاب در ایران یعنی جنگلی ها با یکسری وابستگان به سیاست خارجی یک کشور بیگانه شکل یافته بود انقدر تضاد منافع بین دو گروه موتلف آشکار بود که هیچگاه مشکل ایدئولوژیک آنها حتی با آمدن حیدرخان عمو اغلی حل نشد . 

در شرافت انقلابی میرزا همین بس که در سال ۱۹۳۷میلادی(۱۳۱۸-۱۳۱۹شمسی) در اوج محاکمات علیه طرفداران تروتسکی در شوروی، در دایره المعارف شوروی تقصیر شکست انقلاب گیلان بر گردن تروتسکیست ها گذاشته شد. در این مورد در دایره المعارف آمده “علت (شکست) این بود که او (میرزاکوچک) روش عوامل تروتسکیست که زیر پای جبهه واحد ضد امپریالیستی را خالی می کردند رد می نمود” (رواسانی صفحه ۲۰۸) در واقع شرافت انقلابی میرزا برای روس ها آن قدر روشن است که کمونیست ها و تروتسکیست ها برای بدنام کردن یکدیگر میرزا را مخالف شیوه طرف مقابل می دانند و نظر میرزا معیار مبارزه با امپریالیسم است.

میرزاکوچک نیز به مانند بلشویک ها به همکاری با آن ها تردید داشت و اینطور نبوده که همکاری وی با بلشویک ها محصول یک پیمان هماهنگ از پیش تعیین شده باشد بلکه  اقتضائات زمان است که دو طرف را به یکدیگر نزدیک می کند. گریگور یقیکیان می نویسد پس از ورود لشکریان انقلابی به پطروسک، روزی میرزا کوچک خان را در قریه زیده ملاقات کردم. در ضمن صحبت، مشارالیه کوهستان و جنگل ها را به من نشان داد و پرسید: عقیده شما چیست ؟ هنگام ورود بلشویک ها، در این کوهستان و جنگل ها موضع گرفته، بی طرفی را اختیار نمایم یا با ایشان همراه شده علیه انگلیسی ها بجنگم و یا با بلشویک ها مخالفت کرده، متحد نیروی دولت باشم؟»

میرزا به خیال خود فکر می کرد با گذاشتن شرط می تواند بلشویک ها را تابع خود گرداند پس از توافق نیز واقعاً باور داشت روس ها به قراردادی که بسته اند پایبند خواهند بود و به چیزی جز مفاد قرارداد نمی اندیشید .یقیکیان در ادامه می نویسد بنا به خواهش چند نفر از دوستان برای ملاقات با میرزا کوچک خان به پسیخان رفتم میرزا شاد و مسرور بود و موزری که سران قوای اعزامی روس به وی تقدیم کرده بودند سر میز دیدم پس از احوالپرسی، راجع به امضاء و پیش آمدها صحبت شده سوال کردم: روس ها با شما چه قسم همکاری خواهند کرد؟ میرزا پاسخ داد غیر از اسلحه چیز دیگری به من نخواهند داد. پیشنهاد کردم پول اسلحه را از ما بگیرند ولی این پیشنهاد را رد کردند پرسیدم خاطر جمع هستید که روس ها پس از تحویل و حمل دارایی و کشتی های ژنرال دینکن از انزلی خواهند رفت ؟ در جواب گفت به من قول دادند و اگر از انزلی هم نروند از حسن رود به این طرف نخواهند آمد گاژانف نیز به نمایندگان دولت ایران و ارتش انگلیس این قول را داده است.سوال کردم برای اداره ی عملیات جنگی مجاهدین تان و تشکیلات واحدهای جنگی احتیاج به کمک مستشاران روسی نخواهید داشت؟ میرزا کوچک خان جواب داد نخیر به علاوه گاژانف و همکارانش هیچ میل ندارند با فرستادن مستشار،انگلیس ها را نسبت به خویش مظنون سازند (یقیکیان، صفحه 77)

هر آن چه که بود این همکاری نامیمون آغاز گشت ولی بسیار کوتاه و ناپایدار، اگر به فرض هیچ دلیل قانع کننده ای هم برای عدم وابستگی میرزا موجود نباشد همین ناپایدار بودن توافق کافیست که میرزا را از وابستگی مبرا بدانیم. شوروی پس از قرارداد ۱۹۲۱ ایران و شوروی که موضوع قرارداد بازرگانی،دریای کاسپین و موضوعاتی از این دست بود سر نهضت جنگل را برید البته شوروی خیلی تلاش کرد که بدون آبروریزی نهضت جنگل را حذف کند اما سلامت جنگل و در عین حال زیرکی جنگل مانع از تحقق این موضوع شد. جنگل مدام در صدد اصلاح حکومت جمهوری، توسعه روابط بین دو کشور، حفظ استقلال ایران از استعمارگران بود و این در حالی بود که اینگونه سیاستها با سیاست کلان شوروی در تباین بود اگر تاریخ روابط جنبش جنگل و شوروی را در یک نگاه کلی قضاوت کنیم باید بگوییم این روابط جنبش جنگل را کند کرد و دست و پای آن را بست و از همه مهمتر بر پایگاه اجتماعی جنبش آسیب جدی وارد کرد و در نهایت روند فروپاشی آن را تسهیل کرد(شعاعیان، صفحه)

آزمون نهایی میرزاکوچک که اتفاقا از آن نیز سربلند بیرون آمدمربوط به پس از سقوط جنگل بود، دیگر بحث بر سر حفظ جانها بود، خالو قربان تسلیم استبداد شد، احسان اله خان پناهنده شوروی شد، بسیاری دیگر به پرچم شوروی و انگلیس پناه بردند کاری که در آن دوره مرسوم بود، برخی ها هم خباثت را به مرتبه اعلاء رساندند و از همکاری با دولت مرکزی ترفیع رتبه گرفتند!اما میرزا در حالی که تمامی امکانات زنده ماندن برایش فراهم بود مرگ را به زندگی ترجیح داد تا هم شوروی را رسوا کند و هم عدم وابستگی خویش را! میرزا به امید احیای انقلاب به سمت خلخال رهسپار شد، وی تا آخرین لحظات زندگی  در حال مقاومت بود و هیچگاه حاضر نشد تسلیم شود، یا پناهندگی کشوری را بپذیرد.

فهرست منابع:

– پرسیتس، مویسی، بلشویک و نهضت جنگل، ترجمه حمید احمدی، تهران، انتشارات شیرازه، ۱۳۷۹

– جنگلی، میرزااسماعیل، قیام جنگل(یادداشت های میرزااسماعیل جنگلی)، به کوشش اسماعیل رائین، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۵۷

– رواسانی، شاپور، اولین جمهوری شورایی ایران(نهضت جنگل)، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۸۴

– سلطانیان، ابوطالب، رهبری و ایدئولوژی در جنبش جنگل، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۷

– شاکری، خسرو، میلاد زخم(جنبش جنگل و جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران)، ترجمه شهریار خواجویان، تهران، نشر اختران، ۱۳۸۶

– شعاعیان، مصطفی، نگاهی به روابط شوروی و نهضت انقلابی جنگل، تهران، چاپخانه ارژنگ،۱۳۴۹

– فخرائی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۴۳

– یقیکیان، گریگور، شوروی و جنبش جنگل(یادداشت های یک شاهد عینی)، برزویه دهگان، تهران، انتشارات نوین، ۱۳۶۳

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

شعاع مشرق | پایگاه خبری تحلیلی