دولاند ترومپت از دوران طفولیت بلند پرواز بود و به همین دلیل علاقه خاصی برای چسباندن خودش به ایرانی ها داشت!
داستان ترومپت داستان غریبی است روابط عاطفی دوران بچگی همراه با بیزینسی که انتخاب کرده بود از او یک ایرانی ستیز ساخت! نزدیکی نام دوم دولاند به یک ساز بادی باعث شد که دوستانش به وی لقب این ساز را بدهند. از سوی دیگری شنیده می شود وی وابستگی خاصی هم به مادرش داشته و همین کافی بود که دوستانش مامان را به اسم دولاند اضافه کنند.
بعضی ها معتقدند که دولاند دوره بدی را در کودکی اش با چند دوست ایرانی داشته است. هنوز اطلاع دقیقی از روابط کودکی وی وجود ندارد اما تحقیقات انجام شده توسط یکی از خبرنگاران و فرضیات موجود نشان می دهد که وی در محل زندگی خود چند دوست ایرانی داشته است. پوست سفید، موی بور و چشم های رنگی اش از او یک شخص دوست داشتنی در بین دوستانش ساخته بود تا جایی که هنوزم از شنیدن کلمه طوسی وحشت دارد.
همانطور که می دانید دولاند یکی از سرمایه داران آمریکایی است اما برای به دست آوردن این پول ها چه زحمت هایی که نکشید و چه کارهایی که نکرد اما هیچوقت نتوانست مانند شهرداری یکی از شهرهای ایران، مسیرهایی که برای ثروت طی کرده بود را بیان کند. دولاند از بچگی به اقتصاد علاقه خاصی داشت و در سنین کودکی راه های درآمدزایی را آموخت از همان زمانی که برای داشتن یک شکلات یا آبنبات سخت تلاش می کرد، اما خیلی زود در معاملات روزمره اش با دوستان گیلانی اش دچار مشکل شد. دوستانش همواره به او می گفتد ” پولت را می دهیم” اما در عمل خبری نبود و این سبب یک کینه عمیق و یک عقده برای وی شد.
دولاند با بزرگتر شدن توانست در شغل محبوبش مشتریان زیادی دست و پا کند اما همیشه یک خاطره از گذشته او را آزار می داد و آن قضیه همان دوستانش بود که هیچوقت پولش را ندادند.
چند سال بعد و در دوران نوجوانی دولاند متوجه ارتباطات از نوع اقتصادی بین یک ایرانی با خواهرش شد. خواهر او که بعد ها قاضی فدرال ایالات متحده شد نیز همواره از نگرفتن پولش و وعده برای آینده نزد ترومپت گلایه می کرد . ترومپت با گلایه های خواهرش به یاد خاطرات تلخ کودکی اش می افتاد و هر روز بر شدت نفرتش افزوده می شد. پس از آن وی هیچگاه نتوانست این خاطرات را به دست فراموشی بسپارد و کینه ای بی اندازه در وجودش شکل گرفت تا جایی که امروز روی همین کینه ها می نشیند و فریاد ضد ایرانی سر می دهد.
