این روزها فضای عمومی کشور شاهد بگومگوهایی بر سر جاگزینی اجباری تلگرام با پیام رسان های داخلیست که حواشی بسیاری را بدنبال خود داشته است.
حرف و حدیث هایی که با ورود به سال جدید قوت بیشتری گرفت و فضای رسانه ای برای عموم به نوعی تعبیر شده که دیر یا زود باید از تلگرام کوچ کنند.
تلگرام که از آغاز بکار خود در بین جامعه ایرانی همواره با فراز و نشیب های بسیاری روبرو بوده و با خدمات کارگشایی که به کاربران ارائه می دهد، توانست روز به روز پایگاه اجتماعی تثبیت شده تری در بین عموم پیدا کند و حتی آن موقعی که پس از اغتشاشات دی ماه زیر گیوتین فیلترینگ قرار گرفت و همگان فاتحه آن را خوانده بودند، کاربران به هر نحو ممکن فیلترها و محدودیت ها را دور زده تا این مهم را به اثبات برسانند که تنها تلگرام را برای برطرف کردن نیازهای ارتباطی خود قبول دارند و حاضر نیستند از این محیط رخت ببندند.
«شما می گویید ما تلگرام را آوردیم به ایران و گفتیم مردم بروید داخل! این کلام کاملا غلط است و تلگرام را مردم انتخاب کردند و ما نیستیم که تعیین می کنیم» این جمله ای بود که آذری جهرمی پیش از رسیدن به وزارت ارتباطات دولت روحانی در مناظره با قائم مقام قوه قضاییه که پیگیر فیلترینگ تلگرام بود بیان کرد. مسئله ای که حامیان فیلترینگ تلگرام در پس پرده باید مورد توجه قرار دهند این است که نمی توان با ارائه شیوه های تحمیلی مردم را نسبت به پدیده های روز بازداشت. تفکری که همچنان همان راهی را می رود که در دهه های گذشته در قبال ویدئو رفت، همان راهی که در مواجه با ماهواره در پیش گرفت و اکنون هم همان روش را در صف آرایی با فضای مجازی اتخاذ می کند و به هیچ وجه من الوجوه نمیخواهد از گذشته درس بگیرد و تقابل با پدیده های روز را از مسیر معقولانه اش طی کند.
نماینده مجلس و تفکری که در توجیه استفاده از پیام رسان داخلی این پرسش را مطرح می کند که «اطلاعات سپاه محتویات پیام رسان شما را ببیند بهتر است یا موساد؟!» و یا یک بام و چند هواهایی که از یک سو در حساب توییتری فعال هستند و از سوی دیگر دم از فیلترینگ میزنند، مطمئنا نخواهد توانست گامی در راستای بازسازی اعتماد از دست رفته عموم بردارد. حتی اگر روز تا شب پیام رسان سروش را در صدا وسیما تبلیغ کنند، حتی اگر استفاده از پیام رسان بومی را کلا رایگان در اختیار مردم قرار دهد، حتی اگر تیغ بر رگ خود بگذارند که مطمئن باشید محتویات پیام های شما در جایی درز نمی کند و مسائل بسیاری که در این فرصت نمی گنجد.
فاجعه آن جاییست که مردم همواره فکرمی کنند دست هایی در میان هستند که می خواهند بجای راهنمایی، مچ آن ها را بگیرند و هر مانعی را جلوی راه آن ها بگذارید به هر طریق ممکن آن را دور خواهند زد و هر خدمات با کیفیتی هم که برایشان مهیا شود، دست رد به سینه آن می زنند تا بدین طریق به سیاست گذاری های غیر معقولانه دهن کجی کنند.
معضل فعلی چیزی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد، پس باید بر روی بازتولید اعتماد عمومی که سال ها بر آن چشم پوشیده شده تمرکز کرد و به حلاجی نشست چرا که از دست رفتن اعتماد به عنوان یک سرمایه اجتماعی مسئله ای است که در تمامی موضوعات گریبانگیر ما خواهد بود و سرمایه های دیگر را به اضمحلال می برد!
ایمان رنجکش
شعاع مشرق: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.