شما اینجا هستید
اخبار اصلی » در ستایش عشق و ایستادگی سپیدرود

با خودم سالهای نوجوانی، جوانی و کنونی را در خیابان های رشت مرور میکنم. برای من که فوتبال را عاشقانه دنبال میکنم تمام این شهر برایم بوی سپیدرود میدهد.

در نوجوانی به چشم دیده بودم بغض گلوی مردمی را که خشکسالی سپیدرود را دیده بودند. دیده بودم که چگونه بازارشان سیاه شده بود. از دوران جوانیم تا سال گذشته دیدم که این مردم سالها امید و حسرت و ناامیدی را چگونه به دوش کشیدند و متناقضترین امکان زندگی را تمرین کردند. سالها گذشت و این پارادوکس سال به سال ابدیتر میشد، اما فراموش نشد، جزیی از شهر و بخشی از زندگی ما بود. این وضعیت خود را استمرار داد و این حس و درد نسل به نسل انتقال یافت.

هوای سپید رود در سالهای جوانی و نوجوانی ام بارانی بود. هر فصل که در سکوهای پیر و فرسوده عضدی رشت مینشستیم و چیزی جز سرخوردگی نسیبمان نشد، اما ایستادیم چون به آمدن روزهای خوبش ایمان داشتیم به جوانه زدن به شادی جمعی، هیچ معجزهای جز عشق نمی توانست این مقاوت به ادامه دادن و زندگیکردن با سپیدرود را نزد این مردم زنده نگه دارد. در سیستم بینظم و تصادفی فوتبال ایران تیم های بسیاری آمدند خود را به ضرب پول بالا کشیدند اما کسی را عاشق نکردند چون از متن و ریشه جامعه خود نبودند. عاقبت نفت تهران و مشکی پوشان در این فصل از یاد نبرید.

اما بیایید از هوای آفتابی امروز رشت صحبت کنیم. از فریادهای مردمی که رنگ امید گرفته است. از چشمان مادری که پشت درهای بسته استادیوم شوق و شور زنان شهر را به گوش تیم میرساند. عقشی که در زیر پوست شهر رشت خود را مقید سپیدرود میداند. اما چه باید کرد تا فردا نیز هوای رشت آفتابی بماند؟ سپیدرود در وضعیتی بیثبات با هر چنگ و دندانی که بود در لیگ برتر ماندگار شد. اما همهی ما برابر آینده و در قبال اینکه بخشی از شادی مردم رشت را تداوم بخشیم مسئولیم.

برای من جنبه رضایت در وضعیت فعلی هیچگاه وجود ندارد و این وسواسی است که همه باید آن را دنبال کنند تا بجنگیم برای آغازی شورمندانه در فصل پیشرو و نشان دهیم که ماهی ها تا ابد زندهاند.

برآمدن شادی در سال ۹۶ و صعود به لیگ برتر چهره رشت را دگرگون کرد و رویای روزهای جوانیام را در میان سالی برایم محقق کرد. اگر ماه های گذشته را دوباره مرور کنیم؛ به درهم آمیختگی امید و وحشت و پیوند آن با زندگی روزمره هواداران سپیدرود می رسیم. وضعیت آماده باشی که جز حمایت و دعاهایی که از سوی مردم سمت تیم روانه میشد کاری از دستش برنمیآمد، استرسی که جان هواداران و بازیکنان را می خورد.

سپیدرود و هوادارانش تنهاترین تنهای دنیا بودند. نیروهای باز دارنده ای که می خواستند با سقوط سپیدرود به اهداف شخصی خود برسند اما نفهمیدند که باید با عشق مردم رشت میجنگیدند. تاریخ پر فراز و نشیب سپیدرود وضعیتهایی را پدید آورده که امیدوار کننده و خطرناکند و بر عهدهی همه ماست که با آن چه کنیم. نگاه همه ما به آینده سپیدرود باید بر اساس عشق و خیر همگانی باشد و هیچ هارمونی اجتماعی نمیتواند این وضعیت را تضمین کند. زیرا این تعهد همگانی است که می تواند ما را به گذشته پر افتخارمان برساند. در پایان این ایستادگی و مقاومت برای بقا را به همه مردم رشت ، بازیکنان و کادر فنی این تیم تبریک عرض میکنم و امیدوارم با برنامهریزی بلند مدت برای تیم و حمایتهای همه جانبه بتوانیم از امید جوانه زده مردم رشت محافظت کنیم.

فرهام زاهد

 

شعاع مشرق: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

شعاع مشرق | پایگاه خبری تحلیلی