ماشینت را روشن میکنی و دریکی از روزهای بهاری فصل نخست سال عزم سفر به یکی از نقاط شهرت میکنی یعنی از مبداء تا مقصد و تصمیم میگیری شمارشی داشته باشی از دستاندازهای شدید فراموششدهی شهر، چیزی که به ذهنت میآید در برخی از زمانها و به طور واضح و مبرهن اهمالکاری ست و چه زیبا میشد ناچیز بودن این چیز کوچک به سرعت حل میگشت و در ذوق آدمی ضربهای نمیکوفت، از مماطله هایی میتوان نام برد که ماهها در رویت همگان هستند و بهسادگی در حال عبور از آن بازهم …
قرار است درست شود، واژهای آشنا و این قرار معلوم نیست چه اندازه ب درازا بکشد تا مقرر شود.
اصلاً که اَنهو دیده نمیشوند، آری دستاندازهایی از جنس زیر بندی پائین آورندهی خودروهای بی جان، خودروهایی که در حال نقلوانتقال ما هستند، مائی که مسیرمان همان سواست و چارهای نیست جزء بساویدن لاستیکهای خستهی بیگناه خودروهایمان بر این چالهچولههای واضح و چشمگیر شهر
نکتهی جالب توجه در این است آسفالت میشود و پس از گذشت زمانی اندک دوباره کندهکاری تازهای درراه است و بازهم آسفالت و چندگاهی بعد کندن جدید این بار برای چیز دیگر و حال فاصلهی اصلاح آن چه اندازه قرار است طول بکشد الله و اعلم.
جای بسی پرسش است چرا هماهنگی برای اصلاح زیر بنایی صورت نمیگردد، مخابرات، آب، برق، گاز بنشینند و در همین مسیری که قرار است مرمتی صورت بگیرد و ترافیک چند روزی را افزا نماید به یک بازده واحد برسند اگر قرار بر بازسازی باشد اکنونکه ویرانی آسفالت انجامشده است پس همگی کار مرمت را آغاز و به اتمام برسانید چرا دوباره برای لولهکشی چیزِ دیگر و یا چارهای برای تهی سازی آبهای سطحی و … عملیاتی میگردد، در چندین نوبت آسفالت تخریب و مجدد روکش آسفالت انجام میشود؟ مگر هزینه آسفالت گران نبود؟
اکنون بیلها و لودرها مکانیکی برای برفروبی جای خود دارد، زخمهایی که به تن آسفالت و زمین مینشانند و میگوییم.
حالا سال بعد هم باز برف داریم، بزاریم دو تا رو باهم یکجا روکش میکنیم یکساآآآآآآآآآآل به همین شکل
هیچ با خود پرسیدهاید چرا منطقهای به نام پیچ سعدی تاکنون دستخوش این کندهکاریها نشده است و یا اگر شده است اندک و کوتاه، بنده که به یاد نمیآورم… زیرا که یکبار بنیادی و ریشه ای برای سالهای مدید کوشش شد ولی در مقابل آن رشتیان را مینگرم، قلی پور را نگاه میکنم … اکنونکه این یادداشت را مینویسم راههای نامبرده در حال «کارگران مشغول کار هستند» اشغالشده شمسیپور و سرگل را هم به آن مضاف نمایید، ترافیکهای مازاد بر ترافیک شهری
علی ایحال خانهای را تصور کنید که به زیباترین شکل ممکن ساختهشده باشد ولی ساعتِ بر روی دیوار آن خانه عقربههایش در خواب عمیق باشند یا اینکه چند ساعتی از زمان پس یا پیش باشد، مسلماً همین یک نقص کوچک چنان به چشم میآید که اینهمه نکات مثبت به دیده نبودند، حال شهر ما بااینهمه زیبایی و خصال توریست پسندانه حیف است که با کاستیهای کوچک تحت شعاع باشد.
دستبوس مسئولانی هستم که پایبند به ذره ذرهی بیتالمال هستند و اسراف بیجا را بر خود حرام میدانند، ولی هستند کسانی که چنان آیین را به عرف گره میزنند که ناروا را پاک جلوهگر میسازند.
به امید شهری زیبا و به دور از بازسازیهای تکراری
و آرامش و آسایش برای رشتوندان
یادداشت: مجتبی صالح روشن
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -
دقیقا همینطوره واقعا کلافه کننده است ، فکر میکنم شورای شهر به کل جمع بشه خیلی از مشکلات به راحتی حل و فصل میشه این نفوذها و دخالت ها کار رو خراب میکنه