شما اینجا هستید
اخبار اصلی » «موسیقی»، «مناسک مذهبی» و «مخاطب»

در این نوشتار، نگارنده بیش از هر چیز تلاش در توصیف وضعیت موجود و انتقال تحلیل شخصی‌اش از آن دارد. موضوع مورد بحث به طور قطع دارای ابعادی گسترده و عمیقِ اجتماعی، ادبی، هنری و فلسفی است که تحلیلی موشکافانه و علمی را در بستری آزادانه و عاری از تعصبات می‌طلبد تا نتایج حاصل تنها از منظر تحلیلی، ساختاری و تخصصی مورد مطالعه قرار گیرد که به دلیل حساسیت بستر اجرایی، به نظر کاری بس ظریف و دشوار می‌نمایاند.
سر راجر سکروتُن یکی از متفکرین انگلیسی قرن ۲۱، در مقاله‌ی با عنوان «سلطه‌ی موسیقی پاپ» به تشریح شرایط موجود موسیقی پاپ در دنیا و آسیب‌شناسیِ این امر پرداخته‌است که:
“هیچ ممانعتی با فراوانی موسیقی پاپ که در جای‌جای اماکن عمومی جاری‌ست، نمی‌شود و شاهد پخش موسیقی‌ای نازل که به نیت پس‌زمینه‌ای برای شنیده نشدن و با هدف ایجاد جذابیت تجاری و بازارگرمی کاسبی روزانه صورت می‌گیرد، هستیم. با حضور بدترین فرم از این نوع موسیقی به نام میوزاک، که با بیشترین حد از ابتذال در آن مواجه هستیم، ریتم این صدای حیاتِ انسانی جای خود را به ضرب‌هایی با منشا الکترونیکی و کامپیوتری داده است و موسیقی‌ای که از افکت‌هایی از پیش آماده شده و تکراری بی‌پایان سرهم شده‌است. با حضور منابع الکترونیکی و کامپیوتری و افکت‌های از پیش‌ساخته شده، موسیقیدان نیز از تولید آن حذف شده‎است. الگوهایی با باس‌های قوی و پرقدرت جهان اطراف ما را احاطه کرده‌است و هر انسانی با کمترین ذوق را گیج و سرکشته می‌کند. می‌توان دو دلیل برای شنیده شدن این موسیقی پوچ و بی مفهوم در مکان های عمومی دانست: نخست تغییر ستروگی که در گوش و شنوایی انسان پدید آمده که حاصل انبوه صدا است. دوم فقدان قانون مشخصی برای محافظت انسان از چنین پدیده‌ای است. موسیقی برای اجداد ما همراه بود با نشستن و گوش سپردن و یا به عنوان کنشی فردی برای هر انسان معنای خود را داشت. به هر روی موسیقی حکم آیینی داشت که انسان به عنوان شنونده یا خلق کننده در آن نقش داشت در هر دو حالت این زندگی بود که در حال دادوستد بود و حیاتی که اهمیت اجتماعی در نظام خلقت انسان را داشت… “(مترجم: آرمان نوروزی؛ برگرفته از صفحه‌ی شخصی مترجم).
نه تنها کشور ما از این پدیده‌ی پیش‌آمده‌ی جهانی مستثی نیست بلکه در اشکال افراطی‌تری در مناسک آیینی و مناسبات کشوری حضور و توجیح عمومی و دولتی را در پی دارد. با آغاز ایام ویژه‌ی مذهبی در جای جای شهر و در بیشتر ساعات روز ما با آماجی از اصوات از پیش‌ ساخته شده و تکرار شونده با ادبیاتی بسیار نازل مواجه هستیم. خودروهایی مجهز به پخش‌کننده‌هایی پرقدرت در خیابان ویراژ می‌دهند و این اصوات را در آزادی کامل پخش می‌کنند از فرصت فراهم آمده و عدم تعلقِ جریمه‌ی ایجاد آلودگی صوتی، سرخوشانه در خیابان‌ها «دور،دور» می‎کنند. علی‌رغم وجود مساجد و حسینه‌های متعدد، تکایای متشکل از داربستی زشت و ناهنجار و پلاستیکی مشکی در کوچه و خیابان، خود را به باندهای قوی مجهز می‌کنند و به نام موسیقی مذهبی یا سوگوارانه، به شب زنده‌داری می‌پردازند و حضور انسان در قالبی منفعل و بی‌هدف تجمع کرده‌ در آنجا دیده‌ می‌شود. دیگر خبری از نوحه‌خوانی‌های مذهبی و حرکاتِ آیینی نیست که با لحن و ادبیاتی متناسب با تقویم مذهبی و وقایع تاریخی و متاثر از زیبایی‌شناسیِ هنرمندانه‌ی کنونِ انسانی خلق شده باشد و شنونده‌ای که تحت تاثیرِ آن نوا حالی دگر تجربه کند. عموماً در آن محیط صداها آن‌قدر زیاد و کشنده هست که برای مکالمه‌ای ساده باید فریاد زد. پرسش اینجاست که هدف برپایی مناسک آیینی با حضور چنین هجو و ابتذالی چیست؟ آیا انسان فروپاشیده‌ در زیر این حجم از صداهای مبتذل و ادبیاتی نازل، تزکیه و کاتارسیس را تجربه خواهد کرد؟
متاسفانه این یک پدیده‌ شهری نبوده‌است و شکل تقلید شده و دستِ چندم‌تری از آن حتی در روستاهای دور دست که شاید از امکان آسفالت‌ جاده‌ای نیز برخوردار نباشند؛ دیده می‌شود. در این ایام اگر هم نوحه‌خوانی صورت بگیرد که عموما به شب‌های پایانی ایام مذهبی است محدود می‌شود، باز هم متاثر از همین الگوی صوتی و با ادبیاتی نازل و اشعاری خودمانی، با صدایی فرسنگ‌ها دور از کوک و تربیت آوازی شنیده می‌شود. نوحه‌خوانی که تمام حساسیت‌اش به افکت و اکویِ صدایش متمرکز است و هرگز خود را ملزم به دانستن و توانستن زوایای آوازی و تکنیکی نمی‌داند و از پیش برای این مهم‌ترین وجه خواندن آماده نشده‌است. از تاثیرات صوت و فیزیک اصوات الکترونیکی اطلاعی ندارد و بر مبنای میل به تشدید صدا تنظیماتی را درخواست می‌کند. علی رغم انتظاری که می‌رود از رابطه‌ی نزدیکی که می‌بایست میان خواننده و درک ادبیِ او از موضوعِ آیینی باشد، کج سلیقه‌گی آنقدر هست که به نظر می‌رسد کمترین اطلاعی از وجه ادبی و انتخاب شعر متناسب با مضامین آیینی وجود ندارد تا بتواند از شِمه‌ی زیبایی‌شناختی ذاتی یا ایدئولوژیک‌اش بهره‌مند شود و به مدد تماثیلی زیبا در وصف صفات والای انسانی غایی، نهفته در اسطوره و اولیای مذهبی، به تجربه‌ی امر قدسی در شنونده کمک کند که هدف اصلیِ مناسک آیینی بوده‌است. شاعرانی که در چنین محصولاتی شعر مذهبی می‌گویند، که البته به نظر می‌رسد بیش از سرایش شعر و ترانه، کاری تجربی و شاید جمعی باشد، از کلام حاضر در موسیقی پاپ با مضامین عشقی که به شرح مبتذلی از رابطه‌ی راوی و معشوق می‌پردازد، الهام گرفته و به توصیف حس و حال رابطه‌ی خود با اولیای مذهبی می‌پردازند. واژگانی سخیف، پیش‌پا افتاده، تهی از هر استعاره و صنعت ادبی!!!
این مسیری است که ما در میانه‌ی آن سرگشته و مبتلا هستیم، گوش‌هایی ناشنوا و اندود شده با صداهای بسیار، جهانی رها شده به واسطه‌ی اعتبار و عنوان بستر اجرایی که همانا برگزاری مناسک آیینی باشد. از کجا به اینجا و چرا رسیده‌ایم بحثی است مبصوت که می‌بایست در بستری امن، با حضور متخصصین و متفکرین آگاه و مستقل واکاوی شود.
((فرزانه مجریان- کارشناس ارشد اتنوموزیکولوژی))

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

شعاع مشرق | پایگاه خبری تحلیلی