شما اینجا هستید
اخبار اصلی » این شهر برای همه ی ماست

«می‌دونی چیه؟ هیچکی منو دوست نداره‌، عزیزم منو دوست نداره‌، اگر چشم داشتم‌ می‌رفتم مدرسه روستا‌، همه بچه‌های روستا اونجا درس می‌خونن‌، غیر من که باید برم مدرسه نابیناها که اونور دنیاست‌، معلم مون می‌گه خدا شما نابیناها را بیشتر دوست داره چون نمی‌بینید‌، ولی من گفتم اگر ما رو دوست داشت نابینا نمی‌کرد تا اونو نبینیم،‌ ولی اون گفت خدا دیدنی نیست‌، خدا همه جا هست‌، شما می‌تونید اونو حس کنید‌، شما می‌تونید اونو با دستاتون ببینید‌، حالا من همه جا رو می‌گردم تا دستم به خدا بخوره و همه چیزو بهش بگم حتی هرچی که تو دلم هست.»
میخواهم از این دیالوگ ماندگار از فیلم رنگ خدا به کارگردانی مجید مجیدی وام بگیرم و سخنم را آغاز کنم، اگر این فیلم رو ندیدید حتما وقت بزارید و ببینیدش یا اگه دیدید و هنوز هم دغدغه ای راجع به افراد دارای معلولیت ندارید. بار دیگر و بار دیگر ببینید …
ما همگی افراد یک جامعه هستیم و این جامعه از کنار هم بودن ما شکل گرفته، یکی از علت هایی که ما انسان ها منزوی نیستیم و زندگی گروهی داریم و در عزلت و تنهایی یا در غار زندگی نمیکنیم این هستش که با کمک به هم دیگر میتوانیم نیازسنجی و در ادامه به رفع نیاز هایمان بپردازیم …
درصد چشمگیری از جامعه ی ما را افرادی به خود اختصاص داده اند که بایستی به آنها توجه بیشتری شود. زیرا برای زندگی روزمره ی خود نیاز به تلاش و زمان بیشتری دارند.
نکته ی حائز اهمیتی که این روزها با آن بر میخورم این است که حواسمان به حال خوب هم دیگر باشد. آرامش من بر روی دیگران تاثیر میگذارد پس علاوه بر اینکه به عنوان یک شخص مراقب حال خوب خودمون هستیم به عنوان یک انسان حواسمان به حال خوب سایرین هم باشد و به عنوان یک مسئول اگر مسئولیتی داریم به گونه ای رفتار کنیم که امروز باری از دوش کسی برداشته باشیم. شاید اگر بخواهم از مسئولین که کمک کنند تا شهری بسازیم برای همه ی افراد  زمان ها ی زیادی باید بگذرد تا صدای مرا بشنوند و کاری بکنند اما نمیتوانم سکوت کنم و چیزی نگویم پس در ابتدا از خودمان شروع میکنم. از خودمان که یک شهروند معمولی در کسب و کارهای مختلف هستیم میخواهم بپرسم که در جهت احترام به یک شهروند که دچار مشکل جسمانی هست چه کاری انجام داده ایم؟ من چندین نکته میگویم از کارهایی که بهتر است در این راستا به عنوان یک هموطن انجام دهیم. امید به اینکه حواسمان به یکدیگر باشد و به این موارد توجه کنیم.
ابتدا این را بدانیم که اتومبیل را  جلوی پل ها پارک نکنیم بارها و بارها با چشم خود دیده ام که فردی که مشکل جسمانی دارد برای عبور و مرور دچار مشکل شده است.
اگر میخواهید ساختمانی بسازید لطفا حواستان باشد که پله های ورودی ،حتی همین یکی دو تا پله که از نظر ما بی اهمیت است برای فرد دارای مشکل جسمانی بسیار اذیت کننده و وقت گیر هست پس حواسمان باشد و تمهیداتی خرج کنیم که همه افراد بتوانند از آن مکان استفاده کنند. چندی پیش قدم میزدم که از جلوی محلی گذر کردم که مخصوص به جانبازان عزیز بود  و متاسفانه دو پله در ابتدای ورودی داشت. نمیدانم چطور به موضوعی به این مهمی توجه نمیکنند و آرامش این عزیزان را به مخاطره میاندازند.
این بار رویم را به مسئولین عزیز میکنم؛ ما که از خودمان آغاز کردیم اما اگر وقت کردید لطفا چاره ای بیاندیشید برای افراد دچار معلولیت جسمی. این افراد همچون ما حق زندگی دارند حق زندگی بدون دردسر و استرس. برای پیاده روها و اماکن عمومی که داری اختلاف سطح هستند حتما، رمپ احداث کنید. حق عبور و مرور راحت حداقل حق یک انسان است. هرچند نیازهای بالاتر وجود دارد که جوامع پیشرفته به دنبال حل این نیاز ها میباشند که چگونه کمک کنیم تا این فراد دارای عزت نفس بالاباشند و در تمامی شرایط و محیط در کنار افراد دیگر حضور پیدا کنند و طبقه بندی و جدا نشوند در پارک ها و فضاهای عمومی از دستگاه های ورزشی تا وسایل بازی کودکان و نیمکت ها بتوانند استفاده کنند. اگر زمانی دغدغه این بوده که در فضاهای خطر آفرین برای افراد نابینا نرده کشیده شود تا اتفاقی نیفتد و جان‌پناه باشد این روز ها این مشکلات بایستی حل شده باشد و ما به دنبال خلاقیت باشیم در پاسخگویی به نیاز های ثانویه. به طور مثال نرده هایی که رو به دریا هست یا در بالای کوه روبه شهر  و دارای منظرگاه زیباییست ولی  یک نرده ی ساده نیست و با خط بریل بر روی آن ، منظره ای که فرد نمیبیند ولی باید ببیند را  توصیف کند، آخر میدانید که چشم نابینایان در حس لامسه ی آنهاست پس از این حس کمک بگیریم و به آنها کمک کنیم تا این جهان را بهتر بشناسند زیرا این کمترین حق آنهاست. ما در ایرانی زندگی میکنیم با فرهنگ و قدمتی عظیم در مکان های مختلف و در زمان های مختلف شاهد توجه به این مسیر یابی در آثار معماری، که حال بقایای آن ها باقی است بوده ایم همچون پل خواجو یا سی و سه پل اصفهان که در آن مسیر های مختلف مشخص شده است. چشمانتان را که ببندید و از روی پل گذر کنید میبینید که صدای آب تغییر میکند و شمارا به حرکتی مستقیم وا میدارد. به دلیل قوس که با ریتم خاصی باز و گاهی بسته هستند. در چنین کشوری، چنین جایگاهی که اکنون داریم در مورد توجه به افراد کم توان، جای بسی تاسف دارد امیدوارم شهر عزیزم رشت قدمی بزرگ در این مسیر بردارد و شهری بسازد با شعار اینکه (( این شهر برای همه ی ماست )) در شهری برای همه ی ما ، همه ی ما کمک میکنیم از خانه های خود آغاز میکنیم از بالابردن فرهنگ خودشروع میکنیم و توجه میکنیم که کار امروز ما لطمه ای به حال دیگری نزند ، در شهری که برای همه ی ماست توجه شده است، به نیاز زنان کودکان معلولین و آقایان همه و همه در این شهر جایگاه داریم و در آن تبعیضی وجود ندارد، در این شهر کسی افسرده نیست زیرا که به هم احترام میگذاریم و حال خوب رابه هم هدیه میکنیم . پس کسی ناامید و افسرده نیست امید ها در دل باقی است و اهداف مشخص و دست ها باز است برای رسیدن به رویاها و جوانان هدفمند هستند و اعتیاد ریشه کن. بیاید ازخودمان شروع کنیم برای ساخت این شهر ممنونم که خواندید و ممنونم که همراهیم در این مسیر.

  1. Atie

    بسیار عالی چه خوبه که واقعا یک نفر بالاخره به معلولین عزیز هم فکر کرد

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

شعاع مشرق | پایگاه خبری تحلیلی