به گزارش پایگاه خبری شعاع مشرق، به نقل از خراسان، او تازه دیپلم گرفته بود و قصد داشت در یکی از کشورهای خارجی به تحصیلات خودش ادامه دهد به همین دلیل هم کشور هندوستان را انتخاب کرد و من هم به خواست او احترام گذاشتم تا در هر کجای دنیا که دوست دارد تحصیل کند! خلاصه او به هندوستان رفت و من هم ماهانه مبالغ زیادی برایش واریز میکردم تا در کشور غریب مشکلی نداشته باشد.
با آن که هزینههای زیادی را میپرداختم و امیدوار بودم که او روزی به جایگاه خوبی برسد و مدارج علمی را کسب کند، اما متاسفانه بعد از گذشت ۲ سال از این ماجرا تازه فهمیدم که «ژینوس» نه تنها در هندوستان ادامه تحصیل نمیدهد و دانشگاه را رها کرده است بلکه به «ماری جوانا» هم اعتیاد دارد و بیشتر پولهایی را که برایش واریز میکنم صرف خرید موادمخدر میکند به همین دلیل او در حالی به ایران بازگشت که به دختری سرکش و ناسازگار تبدیل شده بود؛ چرا که به خواهرش نیز حسادت میکرد و از پیشرفتهای او ناراحت بود. رفتارهای عذاب آور دخترم به جایی رسید که حتی با مادرش نیز کنار نمیآمد به گونهای که همسرم مجبور شد به خانه مادرش برود و آن جا زندگی کند.
با همه این تلخکامیها من همه امکانات رفاهی و تفریحی را برای دخترم فراهم میکردم که دختران هم سن و سال او در خواب هم چنین امکاناتی را نمیدیدند. «ژینوس» به ماهی و پرنده علاقه دارد و به همین دلیل انواع ماهی و پرندگان گران قیمت را خریداری و از آنان مراقبت میکند. در عین حال هزینههای علاقه او به این موجودات را نیز میپردازم، ولی او هر روز به بهانههایی مانند این که یکی از ماهیها بیماری قارچی گرفته و باید آن را نزد متخصص آبزیان ببرد یا پرنده اش شاد نیست، پول زیادی از من میگیرد. از سوی دیگر هم من برای ترک اعتیاد دخترم، او را نزد بهترین متخصصان روان پزشکی بردم، اما باز هم آثار اعتیاد در چهره اش نمایان است و میدانم که پنهانی به مصرف ماری جوانا ادامه میدهد.
در همین شرایط «ژینوس» از من خواست تا پول توجیبی او را از ماهی ۱۰ میلیون تومان به ۲۰ میلیون افزایش دهم. من هم همان روز مبلغ ۴ میلیون تومان به حساب بانکی او واریز کردم، اما هنگامی که از محل کارم بیرون آمدم، چرخهای خودروی گران قیمتم پنچر و درهای آن نیز تخریب شده بود. زمانی که دوربینهای مداربسته را بررسی کردم، دخترم را دیدم که خودروام را تخریب میکند، ولی او نه تنها اشتباهش را نپذیرفت و به من توهین کرد بلکه تخریب خودرو را نیز به شخص خیالی اش نسبت داد که او را «کارما» صدا میزند! از سوی دیگر وقتی فهمید که من مبلغ ۴ میلیون تومان به حسابش واریز کرده ام خیلی خونسرد گفت: «پیامک بانک دیر رسید و من آن را ندیده بودم!»
با وجود این، دخترم با سر و صدا در خیابان و آبروریزی، مرا تهدید میکند که با یک ۲۰ لیتری بنزین، خودروام را به آتش میکشد و…